عزيز محمدي منش

عزيز محمدي منش نام معلمي بود كه امروز در پيك بامدادي راديو شنيدم .

او معلم عشايري است در استان لرستان كه دانش آموزانش در روستايي زندگي مي كنند كه برق ندارد و از موهبت داشتن تلويزيون هم بي بهره هستند و كلاسش در كپر تشكيل مي شده . يكسال براي گرفتن كانكس مي دود به تهران و مركز استان تا بالاخره كانكسي از هلال احمر مي گيرد و از دزفول با رودخانه تا نزديكي روستا مي برد ولي براي بردن به روستا كه در ارتفاع است از هلي كوپتر هلال احمر استفاده مي كند و امروز بچه ها كلاس را در كانكس دارند نه در كپر.

دست اين معلم فداكار درد نكند .

او در مصاجبه اش گفت اگر وزير آموزش و پرورش براي بازديد به روستا بيايد خيلي خوب است . البته بنظر من اگر از آقاي احمدي نژاد دعوت مي كرد احتمال آمدنش بيشتر بود

نصیحت آخر

سر صبح اولین روز هفته ساعت ۵و۴۵ دقیقه

نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر                 هر آنچه عاشق مشفق بگویدت بپذیر

ما در دنیایی آمدیم که نه آمدنش با خودمان بود و ته از رفتن خود خبری داریم با خواست خدایی که زیباست و ما را زیبا آفریده از لذت وجود بهره بردیم و با موجودات نرد عشق باختیم توانستیم بیاندیشیم وبا توسن خیال خدایی کنیم و در نهایت به اینجا برسیم که  جهان وهرچه درو هست سهل و مختصر است  و هیچ چیز ماندنی نیست الا وجود ی که موجود کرد و مو جودی که تنها اثر موجودش وجودی خواهد بود که جزوجود نیست.

چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند نمی توان گفت خوش بحال چه کسی آنکه در دنیای متمدن آمد یا آنکه با بربر ها بود آنکه عاقلان بر او ولایت کردند یا آنکه ..... تنها می توان گفت خوش بحال آنکه آمد و فهمید و رفت.

اما اگر هم زیاد فهمید نباید ترسید که تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس  بلکه باید دانست تغییر بعضی امور دست انسان است و بسیاری دیگر دست انسان نیست و همیشه چرخ را نمی توان برهم زد اگر بر مراد نبود.

نباید شکوه از زمانه کرد چرا که هر کدام از انسانها زمانی به گستره تاریخ در اختیار دارند که آنهم در اتصال به وجود یکپارچه ای است که جاودانی بخش است.

اگر کسی این گستره را درک کرد در تمام تاریخ است و اگر کسی آنرا نیافت در مجال محدود یست که از وجود به وجود می رسد.

النهایه جهان و هر چه درو هست می گذرد تو خود باش و از فرصت حیات بهره گیر و هر صبح با شکوه برخیز به زیباییها بنگر با معاشران خوش بنشین و به تمام آنهاییکه ترا غیر این می خواهند بخند و بر آنچه که بیش از خنده می ارزد قهقه بزن که همین بس است از صغیر و کبیر .

صبح شنبه ات بخیر با غزل زیبای حضرت حافظ

نـصـیحتی کنـم‌ات بـشنـو و بـهـانه مگـیـر

هـر آنـچه نـاصـح مـشفـق بـگویـدت بپذیر

ز وصـل روی جــوانــان تـمـتّـعـی بـــــردار

که در کمیـن‌گـه عمرست مکـر عالَم پـیـر

نعیم هر دوجهان پـیـش عاشقان به جوی

که این متاع قـلیل ست و آن عطای کـثیر

معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهم

که درد خویش بگویم بـه نـاله‌ی بـم و زیـر

بر آن سرم که نـنـوشم می و گـنـه نکنم

اگـر مـوافــق تــدبـیـر مـن شـــود تـقـدیـر

چـو قـسـمـت ازلی بـی حضـور ما کردنـد

گر اندکی نه به وفق رضاست خُرده مگیر

چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مُشک

کـه نـقـش خـال نـگـارم نـمی‌رود ز ضمیر

بـیـار سـاغـر ِ دُرِّ خـوشـاب ، ای ساقی !

حـسـود گـو ؛ کـرم آصـفـی بـبـین و بمیر

بـه عـزم تـوبـه نـهـادم قدح ز کف صـدبـار

ولی کرشمه‌ی ساقی نمی‌کند تـقـصیـر

می دو سـالـه و مـحـبـوب چـارده سـالـه

همین بس‌ست مرا، صحبت صغیر و کبیر

دل رمـیـده‌ی مـا را که پـیـش می‌گـیـرد ؟

خبـر دهـیـد بـه مجنـون خستـه از زنجیـر

حدیث توبـه در این بزمگه مگو حـافــظ !

کـه سـاقـیـان کمان‌ابـرویت زنـنـد به تـیـر

همه بجز ما

چیدمان نامزدها و بازی تکراری دوره قبلی در تبلیغات زود هنگام انتخابات شروع شده و جناح آقای احمدی نژاد همان سیاسیت دوره قبلی را پیش رو گرفته با این تفاوت که دفعه قبل همه قبلیها را زیر سوال می برد و اینبار همه قبلیها به علاوه آنهاییکه نگذاشته اند قبلیهای جدید درست کار بکنند را هم مورد حمله قرار خواهد داد.

تا اینجای کار تاکتیک جدیدی رو نشده ولی قطعا نامزد این جریان هرکه باشد با تمام وجود بدنبال روشنگریهایی خواهد رفت که یا ثابت شده هست یا نه ولی بحثهای منطقی و نیز عملکرد دو دولت اخیر را در حاشیه قرار خواهد داد.

یکی بیاید بشمرد

پنجشنبه سایت فردا را می خواندم با ایمطلب جالب روبرو شدم:

رییس دفتر رییس جمهور تصریح کرد: وقتی آقای احمدی نژاد آمد، رسانه های خارجی گفتند که او بوی خمینی (ره) می دهد. دولتی سر کار آمد که با قدرت از ارزش ها دفاع کرده و برای خدمت شب و روز نمی شناسد و حالا حاصل عملکردش گاه با دو برابر زمان گذشته از دولت های دیگر و گاه با تمام زمان سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی و گاه با تمام تاریخ معاصر برابری می کند، خوب اینکه بد نیست، بلکه خیلی هم خوب است و اثبات می کند که با پافشاری بر ارزش ها بهتر می شود کشور را اداره کرد و بیشتر کار کرد و نظریات خلاف این، جعلی و غلط است.

واقعا بیانات در خور توجهی است ایشان گفته :دولت بعضی جاها دو برابر وبعضی جاها معادل تمام دولتها کار کرده  و گاه با تمام تاریخ معاصر برابری می کند .

بنظر من این نحوه گویش بسیار حساب گرانه است چرا که واقعا بعضی چیزها نه تنها دو برابر بلکه چند برابر شده است ضمنا منظورشان را از تاریخ معاصر بیان نکرده اند ولی قطعا دوره بعد از انقلاب مد نظر نبوده چون آنرا به صراحت گفته اند.

در ضمن هیچ شاخصی را مد نظر قرار نداده اند همچنین اثراتی که بر افزایش قیمت جهانی نفت هم داشته اند نگفتند .

اما در مورد شاخص قیمتها چون رئیس  سازمان گردشگری بودند قطعا همه جای ایران را بلدند ایکاش قیمت تطبیقی مناطق را با نارمک ذکر می کردند.

دکتر منصوری و دکتر حسابی شاید هم مهندس ایرج حسابی

روزی مطلبی را به نقل از مرحوم دکتر حسابی نگاشتم یکی از بازدیدکنندگان  که مدیر گرین بلاگ بود برایم کامنتی گذاشت که این داستان و عبارت از دکتر پاپلی یزدی است .اگرچه موضوع خیلی برایم مهم نبود ولی بلافاصله با مهندس ایرج حسابی فرزند استاد تماس گرفتم و سندیت را پرسیدم ولی چون مباحث ذکر شفاهی خاطره بود کامنت دوست عزیز را در زیر پست آوردم.

هرگز فکر نمی کردم دامنه این مناقشات تا این حد جدی باشد تا الان که مصاحبه های دکتر منصوری و تعدادی دیگر را در مورد دکتر حسابی  در سایت عصر ایران خواندم و پاسخ مهندس حسابی را هم ایضا.

اگرچه اوج این صحبتها به حضور و رفاقت با آلبرت انیشتن ختم می شد ولی در کنارش از ارزش استاد تجلیل بعمل می آمد اما نه در حدی که امروزه مطرح است .

دفاعیات پسر از پدر هم بیشتر جنبه شخصی پیدا می کرد .

ابهامات زیادی در ذهنم شکل گرفت .

چرا ادبیات نقد در کشور جایگاه مناسبی برای کمک به اذهان عمومی پیدا نمی کند؟

چرا تمام حوزه های مدیریتی کشور تا حد سیاه نمایی زیر سوال می رود

چرا در قبال نقدها پاسخها کاملا قهر آمیز می شود

چرا آقای دکتر منصوری معاون پژوهشی وزارت علوم که رئیس جشنواره خوارزمی بوده خود در دوره مسئولیت رتبه بندی و شناخت مفاخر را راه نیانداخته است

و چراهای متعددی که در شرایط حاضر نسل جوان و پوینده ما را در حاله ای از ابهام نسبت به همه چیز فرو می برد .

یاد استاد ارزشمندم افتادم که روزی مریدانش خبر آوردند که در بازار می گویند بعد از نماز ملائکه کفشهایتان را جلوی پایتان جفت شده می گذارند.

استاد من خنده ملیحی کرد و گفت :جان من نعلینم را با خود به داخل مسجد می برم و موقع برگشت زیر عبا تا در می آورم و برزمین می گذارم این موضوع نه تنها چیزی از استاد من کم نکرد بلکه مرتبه اش را بسیار افزود.

حالا با تمام احترامی که به انیشتن می گذارم دیدار ویا عدم دیدارش چقدر حائز اهمیت است نسبت به مردی که پدر فیزیک خوانده می شود.

به جناب  آقای دکتر منصوری که در دوره مسئولیتش شاید این کار به دقت بررسی نشده توصیه می کنم از آنجاییکه خود اشان خدمات دکتر حسابی را در خور تجلیل می دانند به عنوان رئیس انجمن فیزیک دانان بزرگداشتی بدون پیرایه برای استاد بگیرند و مهندس ایرج هم همراهی کنند

باد در کله چه کسانی است

خدا نکند پایتان به بیمارستان باز شود امروز دوباره بشدت از ناحیه بینی دچار خونریزی شدم و دکتر در بینی ام تامژون قرار داد از همان موقع در گوش چپم باد افتاده و هر می کنم خارج نمی شود .

درست مثل چپ گرایانی که پیام را درک نمی کنند اما بهر صورت خالی کردن باد از گوش راحتتر و محترمانه تر است از سایر جاها!

مثلا همین الان هم عده ای باد در کله شان افتاده که خدا بخیر کند .

بعضی ها هم باد درغبغب دارند که زیاد جای نگرانی ندارد

روز جهانی توالت

هفته پیش برای من هفته شلوغی بود اول هفته درباره اطلس خلیج فارس در شبکه جام جم صحبت داشتم و دو روز بعد همزمان با روز جهانی توالت نشست تخصصی سرویس بهداشتی عمومی را در دانشگاه شهید بهشتی با مشارکت سازمان زیباسازی شهرداری تهران و مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران و شهرداری قزوین و دبیرخانه کلان شهرها در دانشگاه شهید بهشتی برگزار کردیم .

خوشبختانه هم استقبال خوبی شد و هم کارهای بزرگی در تهران و سایر شهر ها در این زمینه در دست اقدام است .

یاد سال گذشته افتادم که تلویزیون بدون درک درستی از موضوع در برنامه بالاتر از خبر سربه سر من گذاشت ولی امسال دیگر تابو شکسته شده بود و همه در مسیر اصلاح وضع موجود بیان میکردند

اسبی برای دو نفر

گمانه زنی های اولیه انتخابات حکایت از این دارد که از اردوگاه اصول گرایان تعداد قابل توجهی نامزد خواهند شد و از اردوگاه اصلاح طلبان هم خبر جدی نمی آید و منتظرند که از آنها بخواهند یا تقاضا و تمنا کنند شاید مقبول نظر افتد و بیایند .

اما جناح دیگر که از نظرهای مختلف به آنها نامهای مختلفی داده اند بسیار زیرکانه نفراتش را می چیند تا بلاخره یکی تایید شود و سپس با همان شعارهای عجیب و عامه پسند بیاید و رای اصلاح طلبان مردد را بگیرد و بر اسب مراد بنشیند.

در این میان هم کسی است که خیلی فعال است و خود را نزدیک به جناحی می داند که قبلا در حقش کم لطفی کرد و این بار هم معلوم نیست چه بکند . آراء جماعتی از جناح دیگر هم می تواند به او اختصاص یابد که معلوم نیست برایش عملیاتی کنند .

یکهو دیدید همین برادر فعلی اسبش را به کسی داد که او را نیز سوار کند

همه چیز درست خواهد شد

چندی پیش مطلبی نوشتم که چرا از آقای احمدی نژاد کسی نمی پرسد می خواهد ادامه بدهد یا نه .

تا اینکه هفته پیش ایشان اعلام کرد می خواهد قبل از انتخابات اقتصاد کشور را سروسامان دهد . گذشته از اینکه نگفت کدام انتخابات مسلم است برای سرو سامان دادن لااقل به اندازه دو دوره به وقت نیاز دارد تا حداقل ارز تک نرخی شود .

یا حسین شهید

شبهای تاسوعا در قزوین جایگاه ویژه ای دارد . امروز می خواستم با خانواده به قزوین بروم و در خیابان سپه مسیری که دسته های عزادار طی می کنند بایستم و در جلو سلامگاه که روبروی امامزاده حسین است با شم اما دست قضا امان نداد و بعلت خونریزی شدید بینی که ناشی از فشار خون بود بستری شدم .

خوشبختانه توانستم به کمک وایمکس اینترنتی برای خودم دست و پا کنم و بنویسم .

بزرگداشت مروت و مردانگی و آزاد اندیشی بر شما گوارا باد