مدیران منتظر سیلی باشند!
خدا اموات شما را بیامرزد چند روز دیگر سالروز درگذشت پدر همسرم مرحوم دکتر جواد شهراسبی است.
مادرخانمم حکایتی از وی نقل کرد که جالب است .
دکتر شهراسبی به ریاست بیمارستانی در شیراز منصوب می شود و پس از چند روز برای بازدید به بخشها سر می زند در بخش اعصاب و روان یکی از بیماران نزد او می آید و می پرسد رییس جدید بیمارستان شمایید؟ جواب می دهد بلی!
مرد پس از پاسخ دکتر شهراسبی سیلی محکمی به صورت او می زند و می رود !
دکتر چند لحظه ای متعجب می ماند و به طرف مرد می رود و تنها به او نگاه می کند .
مرد بیمار جلو می آید و می گوید : می خواستم تبریک بگویم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سرطان سینه
بوی نفت
این چهارمین دوره است که انتخاب می شود و گفته می شود یکی از دلایل انتخابش مردمی بودنش است و اینکه از طبقه خود مردم بوده است
ونزوئلا
تقصیر عمه من بود
عمه جان من برای اینکه مشکلی پیش نیاد فورا تقصیر را پذیرفت .و گفت تقصیر من است.
ماجرای سر شهید چمران
دو روز قبل با مهندس چمران جلسه داشتم ذكر خير شهيد چمران شد . خاطره اي از او بر ايم نقل كرد كه خيلي جالب بود .
قبل از انقلاب زماني كه شهيد چمران در لبنان بود يكي از سران فلسطيني بنام ابو موسي كه در باره شهيد چمران مطالب مختلفي شنيده بود به نفراتش مي گويد سر چمران را براي من بیاورید .
این موضوع به شهید چمران منتقل می شود و او بدون اسلحه و هیچ نیرویی به دیدار ابو موسی می رود نیروهای ابوموسی متحیر به وی خبر می دهند و ابوموسی به استقبال چمران می آید .
چمران می گوید مگر تو سر من را نخواسته بودی خودم برایت آوردم و علت آمدنم هم این بود که تو مبارز فلسطینی هستی و به احترامت آمدم.
بعد از این موضوع روابطشان خوب می شود
وقتي كه ناصرالدين شاه ....
اميدوارم اين گزارش واقعي نباشد و دست كاري شده باشد ولي اگر والقعي بود صد آفرين به نبوغ حاضر جوابي اين فرد مهم كه نشان از استعدادهاي نهفته وي دارد.
ياد جمله اي از ناصرالدين شاه افتادم